خلاصه داستان: سولن، یک مادر مجرد 40 ساله، عاشقانه غیرمنتظره ای را با هیز کمپبل 24 ساله، خواننده اصلی آگوست مون، داغ ترین گروه پسر روی کره زمین، آغاز می کند.
خلاصه داستان: هتل لوکس. مشتری لوکس. کارکنان تحریک پذیر. زن و شوهری که ممکن است عاشق شوند، یا ممکن است رابطه خود را به حالت خام رها کنند - مانند استیک های تیتراژ.
خلاصه داستان: راج، یک کارآگاه، برای پرونده دوستش به یک سفر اروپا می رود. در طول سفر او عاشق انجلی می شود که خود را شبیه بهترین دوستش می کند. سفر آنها با هم عاشقانه و سردرگمی کمیک را به دنبال دارد.
خلاصه داستان: هفت سال پس از اولین برخورد سرنوشتساز، ابریل و مانوئل دوباره با هم ملاقات میکنند. اگرچه هر دو متاهل هستند، اما جذابیت آنها بیشتر شده است.
خلاصه داستان: وقتی سه پسر بالغ او هیچ نشانهای از سکونت و تشکیل خانوادههای خود را نشان نمیدهند، مادری از خانهی دوستداشتنی خانوادگی استفاده میکند تا آنها را به انجام کار درست ترغیب کند - اولین کسی که قبل از اینکه سال نو برنده خانه شود، ازدواج میکند.