خلاصه داستان: ستوان جان دانبار، که به یک پاسگاه دورافتاده جنگ داخلی غربی منصوب شده است، با گرگ ها و بومیان آمریکایی دوست می شود و او را به یک انحراف غیرقابل تحمل در ارتش تبدیل می کند.
خلاصه داستان: پروفسور" آلبوس دامبلدور" متوجه می شود که جادوگری قدرتمند و خبیث به نام "گلرت گریندل والد" در تلاش است تا کنترل دنیای جادوگران را به دست گیرد, او که می داند به تنهایی قادر به متوقف کردن او نیست؛ هدایت تیمی بی پروا از جادوگران و ساحران را به "نیوت اسکامر" واگذار می کند.
خلاصه داستان: پس از اینکه کنتیس میان مردم به عنوان نماد “زاغ مقلد” شناخته شد، با همراهی تمامی منطقه ۱۳ بر علیه کاپیتول مستبد و رئیس جمهور اسنو شورش می کند ...
خلاصه داستان: بعد از نابودی منطقه ی دوازده و فرار کتنیس و دوستانش از دست کاپیتول، آن ها به منطقه ی سیزده می روند که در زیر زمین جای گرفته شده. جنگ و شورش در منطقه های دیگر بر علیه کاپیتول بالا گرفته و تنها امید و سمبل مردم کتنیس است که به عنوان ماکینجی (مرغ مقلد) باید زنده بماند.
خلاصه داستان: کتنیس اوردین داوطلبانه جای خواهر کوچکترش را در بازی های گرسنگی می گیرد: مسابقه تلویزیونی که در آن دو نوجوان از هر یک از دوازده ناحیه پانم به طور تصادفی برای مبارزه تا سرحد مرگ انتخاب می شوند.
خلاصه داستان: کتنیس اوردین و پیتا ملارک پس از پیروزی آنها در هفتاد و چهارمین دوره بازی های گرسنگی که باعث شورش در ناحیه پانم شد، هدف کاپیتول قرار می گیرند.