خلاصه داستان: "حشمت" عاشق دختری می شود و کم کم رابطه بینشان قویتر میشود. قبیله "حشمت" با افراد قبیله مجاور دشمنی دارد و دو قبیله تصمیم میگیرند که با هم صلح کنند. شرط صلح این است که "حشمت" با دختر قبیله مجاور ازدواج کند و "حشمت" ناچارا و بدون تمایل مجبور به ازدواج می شود و ...
خلاصه داستان: آسلی فکر می کند ازدواج یک کلاهبرداری است و این را می گوید. اما وقتی دوستش Kerem به طور غیرمنتظره ای موافقت می کند، او تمام تلاش خود را می کند تا او را برای خواستگاری دستکاری کند.
خلاصه داستان: در ادامه قسمت های قبلی این بار رجب ایودیک مربیگری تیم بچه های محله رابر عهده می گیرد که در تنها زمین خاکی محله تمرین می کنند . در همین حال او در می یابد که این زمین قرار است به یک پیمان کار فروخته شود.
خلاصه داستان: قسمت سوم از سری فیلم های «رجب ایودیک». رجب بعد از مرگ مادربزرگش در انتهای فیلم قبلی، افسرده شده و دیگر زندگی خوبی ندارد. در همین اوضاع است که یکی از خویشاوندان دور رجب، که دختری دانشجو است وارد زندگی او می شود...