خلاصه داستان: مزدور جهش یافته بد دهان وید ویلسون (با نام مستعار ددپول) تیمی از دیگر سرکش های جهش یافته را گرد هم می آورد تا از پسر جوانی با توانایی های ماوراء طبیعی در برابر کابل سایبورگ وحشیانه و در حال سفر در زمان محافظت کنند.
خلاصه داستان: پس از به ارث بردن مرموز یک ملک ساحلی متروک، بن و خانوادهاش به طور تصادفی موجودی باستانی و مدتها خفته را آزاد میکنند که کل منطقه از جمله اجداد خود را برای نسلها وحشت زده کرده است.