خلاصه داستان: سلن، یک جنگجوی خونآشام، درگیر درگیری بین خونآشامها و گرگینهها میشود، در حالی که عاشق مایکل، انسانی میشود که به دلایل نامعلومی توسط گرگینهها دنبال میشود.
خلاصه داستان: کالب، یک قاتل سابق دولتی که در مخفی شده است، هنگامی که طرفدار او، قاتل به همان اندازه مرگبار معروف به بانشی، متوجه می شود که جایزه ای بر سر کالب گذاشته شده، دوباره ظاهر می شود.
خلاصه داستان: پروفسور" آلبوس دامبلدور" متوجه می شود که جادوگری قدرتمند و خبیث به نام "گلرت گریندل والد" در تلاش است تا کنترل دنیای جادوگران را به دست گیرد, او که می داند به تنهایی قادر به متوقف کردن او نیست؛ هدایت تیمی بی پروا از جادوگران و ساحران را به "نیوت اسکامر" واگذار می کند.
خلاصه داستان: پس از اینکه کنتیس میان مردم به عنوان نماد “زاغ مقلد” شناخته شد، با همراهی تمامی منطقه ۱۳ بر علیه کاپیتول مستبد و رئیس جمهور اسنو شورش می کند ...
خلاصه داستان: بعد از نابودی منطقه ی دوازده و فرار کتنیس و دوستانش از دست کاپیتول، آن ها به منطقه ی سیزده می روند که در زیر زمین جای گرفته شده. جنگ و شورش در منطقه های دیگر بر علیه کاپیتول بالا گرفته و تنها امید و سمبل مردم کتنیس است که به عنوان ماکینجی (مرغ مقلد) باید زنده بماند.
خلاصه داستان: کتنیس اوردین داوطلبانه جای خواهر کوچکترش را در بازی های گرسنگی می گیرد: مسابقه تلویزیونی که در آن دو نوجوان از هر یک از دوازده ناحیه پانم به طور تصادفی برای مبارزه تا سرحد مرگ انتخاب می شوند.
خلاصه داستان: کتنیس اوردین و پیتا ملارک پس از پیروزی آنها در هفتاد و چهارمین دوره بازی های گرسنگی که باعث شورش در ناحیه پانم شد، هدف کاپیتول قرار می گیرند.